سولماز ایکدر روزنامهنگار ۳۳ سالهایست که آبان سال جاری به اتهام توهین به رهبری و تبلیغ علیه نظام به سه سال حبس تعزیری محکوم شده بود. او که ممنوعالتحصیل و ممنوعالخروج بود، مجبور شد ایران را به طور «غیر قانونی» ترک کند. سولماز به عنوان روزنامهنگار در روزنامههای فرهیختگان، مردم امروز، آسمان، بهار و شرق کار کرده است.
پیش از این سولماز در سال ۸۷، به اتهام تبلیغ علیه نظام، از دانشگاه اخراج شده و به شش ماه حبس محکوم شده بود. او که در آن زمان به مالزی رفته بود، به ایران برگشت تا دوران محکومیتش را سپری کند. سولماز درباره این تجربه به سایت «خبرنگاری جرم نیست» میگوید: «من سال ۸۹ رفتم مالزی، اما نتوانستم بمانم. خیلی عذاب وجدان داشتم. چون کاری را همه با هم شروع کرده بودیم و خواستههایی داشتیم و عدهای از ما که در زندان بودند، هزینه آن مطالبات را میپرداختند. اینکه من بیرون بمانم و آنها در زندان باشند برای من خیلی سخت بود.»
سولماز با روی کار آمدن دولت روحانی امید داشت که بتواند به دانشگاه برگردد، اما هیچ تغییری در فضا ایجاد نشد. برای همین تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به خارج از کشور برود، اما خرداد سال جاری، هنگام خروج از ایران، در فرودگاه پاسپورتش را گرفتند و او ممنوعالخروج شد.
سولماز با سپردن وثیقه ۲۰۰ میلیون تومانی آزاد شد تا حکم او صادر شود. دادگاه سولماز قرار بود شهریور ماه برگزار شود، اما به دلیل عدم حضور نماینده دادستان به تعویق افتاد و در نهایت دادگاه سولماز به ریاست قاضی مقیسه در ۲۸ مهر برگزار شد و حکم او که سه سال حبس تعزیری به اتهام «توهین به رهبری» و «تبلیغ علیه نظام» بود، روز ۱۹ آبان ابلاغ شد.
سولماز درباره دلیل خروجش از ایران به خاطرهای از دوران مرخصی مسعود باستانی (خبرنگار) اشاره میکند و میگوید: «یکبار مسعود باستانی بعد از انتخابات ۹۲ به مرخصی آمده بود. او میگفت الان زندان رفتن خیلی زور دارد، چون ما میگفتیم سیاستهای بینالمللی و اقتصادی دولت احمدینژاد اشتباه است، و نمیخواستیم او سر کار باشد، اما الان هم که این دولت سر کار نیست باز ما را به زندان میبرند.»
سولماز ادامه میدهد: «ما بعد از انتخابات ۹۲ از خیلی از خواستههایمان که از نظر خودمان به حق بود، کوتاه آمدیم با این امید که شرایط کشور بهبود پیدا کند. به همین دلیل دوباره زندان رفتن، برای من سنگین بود.»
او به سالهای ۸۸ تا ۹۰ که بسیاری از خبرنگاران زندانی شده بودند اشاره میکند و میگوید در آن سالها «بچههای خبرنگار زندان میرفتند، اما جایشان در روزنامه محفوظ بود، یعنی مدیران و دیگر خبرنگارها همکاری میکردند تا کسی را جایگزین خبرنگاری که زندان است، نکنند. به همین دلیل بچهها مطمئن بودند که بعد از زندان میتوانند به محیط کارشان بازگردند و کار کنند.»
اما به گفته سولماز در سالهای اخیر فشارها روی خبرنگاران و مدیران روزنامهها زیادتر شده به طوری که بسیاری از خبرنگارانی که دوران محکومیت خود را پشت سر گذاشتهاند و برای کار کردن و فعالیتهای اجتماعی منع قانونی نداشتند، از کارکردن در رسانهها محروم میشدند.
او میگوید: «فشارها به حدی زیاد بود که مدیران روزنامهها اگرچه با این موضوع مخالف بودند، اما نمیتوانستند به خبرنگارهایی که قبلا زندان بودند اجازه کار دهند، به طوری که در ابتدا به آنها میگفتند گزارشها را به نام خودت منتشر نکن، بعد میگفتند از خانه خبر بفرست و به تدریج حذفات میکردند. البته کار تنها مشکل نیست، چرا که بسیاری از این افراد با اینکه ممنوعالخروج نبودند، نمیتوانند پاسپورت بگیرند.»
سولماز ایکدر میگوید: «ما مصالحه کردیم و از خیلی از خواستههایمان گذشتیم که زندگی کنیم، پس چرا باید زندان برویم و زندان را تحمل کنیم؟ به این هم فکر کردم که بعد از اینکه زندان تمام شود چه بر سر من میآید، چرا که من محروم از تحصیل هستم، حتی این منع تحصیلی هم در دوران ریاست جمهوری روحانی تغییر نکرد. با خودم فکر کردم اگر نتوانم کار کنم یا تحصیل کنم یا اجازه خروج از کشور به صورت قانونی را هم نداشته باشم، زندگی چه کیفیتی دارد؟ این بود که دل به دریا زدم و از ایران خارج شدم.»
سولماز در صفحه فیسبوکش از کاری که کرده به عنوان بزرگترین اشتباه یاد کرده و در اینباره میگوید: «لزوماً هر کاری که در زندگیمان میکنیم خوبیهایی دارد و بدیهایی. دوری از ایران و محروم شدن از برگشت به ایران سنگین است. من ریشههای خیلی قوی در خاک ایران داشتم و اینکه این ریشهها را با خشونت بکنی و خارج شوی، مسلماً اتفاق دردناکی است.»