«اطلس جهانی عکاسی خیابانی»، نام کتابی است که «جکی هگینز» نویسندهای که به صورت تخصصی روی عکاسی به ویژه عکاسی خیابانی کار و تحقیق میکند نوشته است. کتابی که با استقبال جامعه عکاسی کشورهای مختلف مواجه شده است.
هگینز در این کتاب ۴۰۰ صفحه ای به معرفی عکاسان خیابانی سراسر جهان و آثارشان و همچین روش کار و ایده های آنها می پردازد. «اطلس جهانی عکاسی خیابانی» به زبانهای متعددی ترجمه شده اما تا کنون ناشری به فارسی آن را ترجمه نکرده است.
«عارف خدابنده»، عکاس ۲۷ سالهی زاهدانی، ترجمه این کتاب مهم در حوزهی عکاسی خیابانی را آغاز کرده و سعی می کند هر روز یک بخش از کتاب را ترجمه و به صورت رایگان در وبلاگ و کانال تلگراماش منتشر کند.
خدابنده که از سال ۸۹ شروع به یادگیری عکاسی کرده، به ایران وایر میگوید: «اولین نمایشگاه عکس خودم را در سال ۱۳۹۴ برگزار کردم و بعد از آن، چندین نمایشگاه فردی و گروهی دیگر برگزار و همچنین چند کتاب و کتابچه در زمینه عکاسی تالیف و ترجمه کردم، چندین دوره و کارگاه آموزش عکاسی در شهرهای مختلف استان سیستان و بلوچستان داشتم و همچنین جزو هیئت داوران هفتمین جشنواره ملی عکس دانشجویی بودم.»
او ویدیو هایی هم از اردوهای کلاس های عکاسی هم در کانال آپارات اش منتشر کرده است.
خدابنده در پاسخ به این سوال که چرا تصمیم به ترجمه این کتاب گرفته، میگوید: «از وقتی شروع به خواندن این کتاب کردم، آن را بسیار جالب و کاربردی یافتم، برای همین تصمیم گرفتم تنها خودم از آن استفاده نکنم، بلکه با ترجمه و انتشار رایگاناش، زمینه بهرهمندی دیگر عکاسان فارسیزبان را نیز از این کتاب فراهم کنم، شاید قدمی رو به جلو در عکاسی منطقه برداشته شود و کسی راه خود را پیدا کند.»
عکاسی خیابانی، ژانر محبوب عارف خدابنده در عکاسی است: «من ژانرهای مختلف عکاسی را امتحان کردم ولی جذابیتی که عکاسی خیابانی برای من داشت، در هیچ کدام از ژانرهای دیگر نبود. شما هم با خواندن مطالب این کتاب حتما عاشق عکاسی خیابانی خواهید شد.»
اما چرا عکاسی خیابانی برای او جذاب است؟ و عکاسی خیابانی چهطور تعریف میکند؟ «عکاسی خیابانی به این دلیل برای من جذاب است که مرزهای آن همیشه در حال تغییر هستند و به نوعی همیشه زنده است. اگر بخواهیم تعریفی جامع ارایه بدهیم شاید ممکن نباشد ولی به نظر من یعنی عکس هایی که با ذهنی قوی و چشم هایی تیزبین شکار شده اند. عکس ها بوی خیابان می دهند و می توانند در قالب سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، هنری و ... باشند.»
این عکاسی جوان با موانع و دشواریهایی هم مواجه بوده: «در جامعه ما یک سری سازمان هست که نام فرهنگ و هنر را یدک می کشند ولی در عمل هیچ کاری نمی کنند یا فقط در یک سری محدوده و موضوعات خاص کار می کنند که آزادی عمل و رشد و شکوفایی را از هنرمندانی که بخواهند با آنها کار کنند، سلب می کند.»
او در پاسخ این سوال که آیا تا به حال با سانسور مواجه شده، میگوید: «هر کشوری یک سری خط قرمزها دارد که نباید از آنها عبور کرد. کشور ما هم نسبت از این قاعده مستثنی نیست، فقط با این تفاوت که خط قرمزهایش به اندازه کل جمعیتش است ولی من کاری به این کارها ندارم، سعی می کنم کارهایم را منتشر کنم چون بیشتر نقدهای اجتماعی و سیاسی هستند ولی اگر هم ببینم امکان انتشارشان در مجلات و روزنامه ها وجود ندارد، آنها را در وب سایت و شبکه های اجتماعی خودم منتشر می کنم.»
عکاسی خیابانی یکی از محبوبترین ژانرهای عکاسی است. واکر اوانز از بزرگترین عکاسان آمریکایی قرن بیستم به عکاسان خیابانی توصیه میکند: «چشم بدوزید. این بهترین راه برای تربیت چشمان شماست، بیش از حد کنجکاوی کنید، گوش بخوابانید، فرصت زیادی ندارید، زمان طولانی اینجا نخواهی ماند.»
وبسایت «عکاسی» به نقل از کتاب «حالا عکاسی خیابانی» مینویسد اغلب تاریخنویسان عکاسی با حسرت از دههٔ ۱۹۲۰ به عنوان دوران طلایی برای عکاسان خیابانی یاد میکنند. دورانی که با آندره کرتژ، هنری کارتیه برسون، بیل برانت و براسای آغاز شد و به تدریج در دهه ۱۹۷۰ با مرگ زود هنگام دایان آربوس، تونی ریجونز و مدت زمانی بعد گری وینوگراند کمرنگتر شد. نیک تورپین، عکاس مشهور می گوید: «من سالهایی طولانی برای روزنامهها و مجلههای تبلیغاتی کار کردهام. من مجذوب موضوعاتی هستم که برای عکاسیام «انتخاب کنم» با دوربینم از خانه بیرون میآیم، بدون آن که داستان خاصی را دنبال کنم. برای من مهم است که عکسهای من لازم به «انجام دادن» کار مشخصی نیستند. من مجبور نیستم عکسهایی بگیرم که به راحتی دستهبندی شوند یا در گالریها به فروش برسند و یا به سادگی در کنار عکسهای تبلیغاتی قرار بگیرند. آنها گزارش خبری نیستند، سوژه شخصی ندارند. تکنیکی خاص یا اصولی خاص از زیباییشناسی در آنها دیده نمیشوند. آنها عکسهایی از زندگی هستند.»