یکی از روزنامه نگاران کشور که روز یک شنبه به دلیل نوشتن مطلبی انتقادی از رابطه سریال پر طرفدار «شهرزاد» با اختلاس صندوق ذخیره فرهنگیان، بازداشت شد و یک روز را در زندان «فشافویه» گذراند، مشاهدات خود را از وضعیت این زندان گزارش کرده است.
«نادر فتورهچی» که پس از بازداشت، نتوانسته بود وثیقه مورد نظر قاضی را تامین کند، بعد از آزادی، این زندان را «جهنم» خوانده و شرایط زندانیان را «ضدبشری» توصیف کرده است.
پیش از او، «رسول بداقی»، فعال صنفی معلمان که نهم مرداد امسال، پس از دو ماه حبس، از ندامتگاه بزرگ تهران (زندان فشافویه) آزاد شده نیز این زندان را «جهنمی در کویر» توصیف کرده بود.
فتورهچی روز یک شنبه با شکایت «محمد امامی»، تهیهکننده سریال شهرزاد بازداشت و به دلیل ناتوانی در تامین وثیقه مورد نظر قاضی، به زندان فشافویه منتقل شد. او که با راهانداختن کمپین «نه به سریال شهرزاد»، از ارتباط این سریال با اختلاس یک هزار و۳۰۰ میلیارد تومانی از صندوق ذخیره فرهنگیان گفته بود، یک روز بعد به نوشته خودش، با تامین قرار کفالت از سوی پدرش آزاد شد.
در پی بازداشت این روزنامه نگار، «محمود صادقی»، نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی در توییتر تهدید کرد:«اگر تا ظهر فردا شکایت از او را پس نگیرند، جزییات پرونده صندوق ذخیره فرهنگیان را منتشر خواهم کرد.»
او خیلی زود هم قولش را عملی و روز دوشنبه اسنادی که در دست داشت را منتشر کرد.
فتوره چی پس از آزادی، براساس قولی که به ساکنان «زندان موادیها» داده بود، یادداشتی در توییتر نوشت و از این که رسانهها و سازمانهای حقوق بشری به این زندان توجه نمیکنند، انتقاد کرد.
او در پاسخ به صادقی نوشت: «جناب صادقی! مساله من را فراموش کنید. این متن را بخوانید و هرچه زودتر کاری کنید!»
این روزنامه نگار شرح داد که شرایط رفاهی «تیپ» با«قرنطینه» تقریبا شبیه تفاوت شرایط رفاهی است که به قول خود مددجویان، بین «مستراح»و«اتاق خواب» وجود دارد:«به عنوان کسی که شرایط قرنطینه را تا کنون سه بار در سه دهه 70، 80 و 90 تجربه کرده، به جرات می توانم به وخامت شرایط قرنطینه در زندان فشافویه شهادت دهم.»
توضیح داده است: «در چهار روز قرنطینه، مددجویان با هر جرمی و با هر قرار بازداشتی، از آب آشامیدنی بدون مزه، تهویه، دستشویی، سیگار و غذای قابل هضم(ماکارونی سرد و نیم پز، برنج زرد سرد و نپخته) محروم هستند.»
فتوره چی نوشته است:«فشافویه از آن رو که برای زندانیان معتاد که قدرت تحرک کمی دارند، طراحی شده، فاقد توالت عمومی است. توالت یک سوراخ در کف یک محوطه 60در60 سانت، بدون شلنگ و روشویی و نور است که با یک پرده از تخت ها و کف سلول های سه درسه متر، که 26 تا 32 مددجو درآن ها "می لولند"، جداشده است.»
به نوشته او، در سلولهای قرنطینه(فیزیکها)،سه تخت سه طبقه و دو پتو در کف اتاق وجود دارد:«دو پنجره فوقانی فاقد شیشه است، کولر و شوفاژ وجود ندارد، آب از ساعت چهار بعد از ظهر تا هفت صبح قطع است و نور با یک لامپ مهتابی 100 وات تامین میشود که اگر بسوزد، تعویض آن به قول زندانیان، با "کرام الکاتبین" است.»
این روزنامه نگار اضافه کرده است:«در سلولهای قرنطینه، به شکلی نانوشته، نظامی طبقاتی و سلسله مراتبی حاکم است؛ به طوری که تختخوابهای پنجرهای متعلق به باسابقهترین و یا گردن کلفتترین افراد سلول است(محکومان به حبس طویلالمدت موسوم به "حبسکشها"، موادفروشان عمده، اشرار، دعواییها و سرقتیهای سنگین. تختخوابهای عادی (طبقاتی که به پنجره دید ندارند)، متعلق به «ردهای»ها(خرده فروشان مواد، کیف قاپها، سرقتیهای پرونده سبک و...) و کف سلول متعلق به "کفخوابها"(معتادان،افغانیها و تازهواردان) است. شرایط "کفخوابهای زیرتخت" که معمولا افغانی و تزریقی هستند،چیزی شبیه تجربه "تابوت" است. آن ها به دلیل کمبود جا،زیر تختهای پایین جا داده می شوند و معمولا سه نفر پس از قرارگرفتن آن ها در زیر تخت، به تخت تکیه می دهند. بدین ترتیب، آن ها از هرگونه قدرت تحرک، منفذ نور و جریان هوا محروم می شوند.»
او شرح داده است:«بوی تعفن ناشی از تعرق بدن و زخمهای عفونی در سلولها باورکردنی نیست و چون معتادان تزریقی در قرنطینه خماری پس می دهند، توان انتقال به محفظه موسوم به "دستشویی" برای شستوشو ندارند واین امر باعث افزایش بوی تعفن در سلول می شود؛ بویی که از لحظه آزادی تا اکنون در مشامم می پیچد و "ماندگار" است.»
نوشته است:«تقریبا در هر ۲۴ ساعت، بیش از ۴۰ زندانی جدید به قرنطینه اضافه میشود، این در حالی است که خروج از قرنطینه در هر شبانه روز حداکثر ۱۰ نفر است.»
به نوشته وی، بیش از 50 درصد زندانیان قرنطینه، معتادان تزریقی و کارتنخواب هستند که توان ایستان روی پا ندارند و به جای انتقال به زندان، باید به بیمارستان منتقل شوند:«در کل، قرنطینه فقط یک افسر نگهبان که مامور دولت است، وجود دارد و مابقی امورات زندان، اعم از پذیرش، خدمات، آشپزی، ناظر شب و انتقال مددجو به زندان توسط خود زندانیان اداره می شود. به غیر از یک افسرنگهبان، یک روحانی(مسوول فرهنگی) و یک مددیار نیز از پرسنل هستند که البته وجودشان هیچ خاصیتی برای زندانیان ندارد.»
فتوره چی نوشته است نظام اداری خودگردان زندان واجد سلسله مراتب است و وکیل بند و ناظران معمولا زندانیان مالی و پروندههای کلاهبرداری و اختلاس هستند که شرایط رفاهی مناسبی، اعم از تخت اختصاصی، تلفن، آزادی تحرک در داخل بند، سیگار و پوشیدن دمپایی شخصی و یا حتی جوراب دارند.»
به نوشته او، رده دوم رفاه-اقتدار، «ناظران شب» قرار دارند که آن ها نیز معمولا متهمان مالی هستند و رده سوم (پذیرش،خدمات، آشپزی) معمولا زندانیان سرقتی هستند که بیش از دو هفته نیست به تیپ منتقل شدهاند:«وفور افراد تحصیلکرده در زندان که معمولا پرونده مالی دارند، با توجه به تجربه شخصی بنده در دهههای قبل، به طرز باورکردنیای افزایش یافته است.»
این روزنامه نگار توضیح داده است که با معتادان، سرقتیها، «کر و کثیفها» و تبعه های افغانستانی به معنای دقیق کلمه در بدو امر مثل «حیوان» و «احشام» برخورد میشود:«توجه به شرایط زیستی زندانیان عادی در فشافویه یک ضرورت عاجل، آنی و فوری است. کسی در ایران بی پناهتر و مظلومتر از آن ها وجود ندارد. آن ها به معنای دقیق کلمه، تحت شرایط ضد بشری قرار دارند و طردی مضاعف را تجربه میکنند که تحمل آن، حتی برای یک شبانه روز از توان انسان خارج است.»
او درمورد وضعیت خانوادههای زندانیان هم نوشته است:«در محوطه بیابانی، روی خاک و نخاله مینشینند و هیچ کس- که این هیچ کس شامل چند سرباز وظیفه میشود- کوچک ترین اطلاعی از بودن یا نبودن زندانی به خانواده ها نمیدهند یا ندارند. مساله عدم اطلاع به خانواده زندانی بیش از هر چیز از آن حیث اهمیت دارد که اکثر زندانیان فشافویه از اقشار تهیدست هستند و باید با تاکسی به آن جا رفت و آمد کنند. کرایه تاکسی بین 100 تا 150 هزار تومان است و اگر زندانی آن جا نباشد، هزینه بزرگی برای آن ها است.»
این روزنامه نگار نوشته است در زندان افرادی را دیده که چهار روز پس از بازداشت، هنوز نتوانسته بودند به دلیل تراکم جمعیت، از حق تماس تلفنی دو دقیقه رایگان استفاده کنند.
او نوشته است از این که آزاد شد،،عمیقا دچار عذاب وجدان شدهاست و تا ابد نمی تواند شرایط دهشتناک زندانیان فضاویه را فراموش کند:«با دیدن شرایط فشافویه و آن چشم هایی که در ناامیدی و بوی تعفن و بیپناهی دودو می زدند،زخمی عمیق و کاری بر روحم وارد شد؛ به نحوی که با نوشیدن هر لیوان آب،بیاختیار اشکم جاری می شود. »
فشافویه درباره هزینههای صرفشده برای رساندن اردوگاه فشافویه به شرایط کنونی نیز گفت: اردوگاه فشافویه در سال 79 دو مرحله کلنگ خورد اما کار متوقف شد تا اینکه در سال 88 با تلاشهای آقای اسماعیلی کار بهطور جدی شروع شد و اکنون در اینجا قرار داریم.
این گزارش در حالی منتشر شده است که تسینم 30 تیرماه 1394 گزارشی مفصل از روند تکمیل بندهای این زندان داده و نوشته بود برای تکمیل آن، 200 میلیارد تومان هزینه شده است. در این گزارش که با تصاویر همراه است، ادعا شده بندهای این زندان همه امکانات مورد نیاز یک زندانی را دارند.