این روزها اگر هشتگ #روزنامه_شرق را در توییتر دنبال کنید، خبرهایی در خصوص اخراج حدود ۱۵ نفر از اعضای تحریریه و تیم فنی این روزنامه، واکنشهای روزنامهنگاران، پاسخهای مسئولان روزنامه و نگاه انجمن صنفی روزنامهنگاران به این ماجرای تلخ را خواهید دید؛ اما در این روزها سایر روزنامهنگاران اخراجی طی سالهای اخیر هم سکوت خود را شکسته و از سوابق اخراج خود با هشتگ دیگری با عنوان #فقط_شرق_نیست گفتهاند.
یکی از خبرنگاران اخراجشده روزنامه شرق که مایل به ذکر نامش نیست، به «خبرنگاری جرم نیست»، میگوید: «تنها دلیل اخراجها مشکلات مالی روزنامه بود. مهمترین اسپانسر روزنامه آقای مظاهری فوت کردند. آقای رحمانیان، مدیر مسئول روزنامه ساختمانی برای روزنامه خریدند و در حال پرداخت قسط آن است. تبلیغات و فروش روزنامه علیالخصوص در دوره شیوع کرونا کم شده بود. همه این موارد را من خبرنگار میدانم آن چیزی که برای من و دوستانم پذیرفته نیست این است که چرا اولین کسی که باید از این اتفاقات ضربه بخورد، خبرنگار است؟ چطور در طول این سالیان، زمانی که مسئولان روزنامه از قبل روزنامه سود بردند، روزنامهنگار در سود آنها شریک نبود اما حالا که وقت ضرر شد، روزنامهنگار باید زمین بخورد؟»
روزنامه شرق بیش از ۱۶ سال قدمت دارد و بیشک سالهای سودآور و در مقابل، مانند این روزهای خود سالهای زیانباری را متحمل شده است. این روزنامه در هفته گذشته علاوه بر اخراج ۱۵ نفر از اعضای تحریریه و بخش فنی، صفحات روزنامه را نیز از ۱۶ به ۱۲ صفحه کاهش داده است.
در شرق چه خبر است؟
همهچیز از ابتدای سال ۱۳۹۹ شروع شد. زمانی که «مهدی رحمانیان»، مدیرمسئول روزنامه شرق از عدم توانایی پرداخت دستمزد اعضای تحریریه شرق سخن به میان آورد.
سپس پیشنهاد گسترش «شرق آنلاین» در تحریریه مطرح شد و دبیر سرویسها پیشنهاد کردند که بهجای اخراج خبرنگار، از حقوق ماهانه دبیران کاسته و به خبرنگار داده شود. موضوعی که تا حدودی رحمانیان را قانع کرد اما با اتمام فصل بهار، خزان شرق فرا رسید.
خبرنگار اخراجی شرق به «خبرنگاری جرم نیست» میگوید: «در شرق خبرنگار مستقیما با سردبیر یا مدیرمسئول ارتباط ندارد. همه امور از کانال دبیر سرویسها منتقل میشود. روز یکم تیر جلسه دبیران برگزار شد، بعد دبیر من تماس گرفت و گفت اخراج شدی و روز دوم تیر حقوق ما با ۶۰۰ هزار تومان کسری واریز شد. ما ماندیم بدون حتی یک عذرخواهی و یا توضیح درباره کم شدن آخرین حقوقمان.»
این خبرنگار میگوید همهچیز از اوایل امسال در شرق آنلاین شروع شد: «اوایل سال عنوان شد که تعدادی از خبرنگاران باید تعدیل شوند. با پیشنهاداتی که مطرح شد قرار بود ما در پیشبرد شرق آنلاین کمک کنیم. در جلسهای که با حضور دبیران برگزار شد، خبرنگاران دغدغههای خودشان را مطرح کردند. واقعا امکانپذیر نبود که یک خبرنگار با ۲ میلیون تومان دستمزد بیاید و بخش دیگری از کار را برعهده بگیرد. اما مدیران این روزنامه و روزنامههای دیگر به کولی گرفتن از خبرنگاران عادت کردهاند که یک خبرنگار علاوه بر بستن صفحات، چند کار موازی دیگر هم انجام دهد.»
به اعتقاد این روزنامهنگار، ناهماهنگی میان سردبیر، دبیران و خبرنگاران و توقعات متعدد از خبرنگار بدون افزایش حقوق و نداشتن ایده و نقشهای برای پیشبرد فضای مجازی روزنامه شرق که میتوانست در کوتاهمدت به یک منبع درآمد تبدیل شود، باعث شد تا شرق آنلاین در این مسیر موفق عمل نکرده و نتیجهاش اخراج و کم شدن آخرین حقوق دریافتی تعدادی از روزنامهنگاران باشد.
واقعا هیچ راهی جز تعدیل خبرنگاران نبود؟
خبرنگار اخراجشده روزنامه شرق با اشاره به اینکه اگر مدیرمسئول شرق دغدغه رسانهای داشت، اینگونه به خبرنگارانش توهین نمیکرد، گفت: «آقای رحمانیان در این سالها از قبل روزنامه آنقدر درآمد و سرمایه داشته که اگر دلشان برای روزنامه میتپید، بخشی از سرمایهای را که در این سالها به دست آوردند برای سرپا نگه داشتن روزنامه هزینه کنند. به نقل خودشان میگویم که بر سر خبرنگار منت میگذارد که برای تامین خرج روزنامه مجبورم یکی از زمینهایم را بفروشم. یک سوالی که پیش میآید این است که مگر این زمینها از دل همین سالها فعالیت در شرق به دست نیامده که در چنین برهه حساسی روزنامهنگار اخراج میشود اما سودی که بهدستآمده باید ماندگار باشد؟»
«پژمان موسوی»، عضو هیاتمدیره انجمن صنفی روزنامهنگاران استان تهران روز ۷ تیر با انتشار متنی با عنوان «واقعا هیچ راهی جز تعدیلِ خبرنگاران نبود؟» که خطاب به مهدی رحمانیان در صفحه توییتر و اینستاگرام خود منتشر کرد، نوشت: «مدیرمسئول روزنامه شرق. آقای رحمانیان! واقعا هیچ راهی جز تعدیل این خبرنگاران نبود؟ آیا فکر نمیکنید راحتترین راه را برای مقابله با بحران انتخاب کردهاید؟ آیا نمیدانید روزنامهنگاران ایران این روزها یکی از سختترین دوران فعالیت حرفهای را سپری میکنند؟ خودتان سالهاست مدیر رسانه این کشور هستید، آیا نمیدانید خبرنگار/روزنامهنگاران این روزها با انواع فشارهای امنیتی دستبهگریبان هستند و مجبورند با انواع سانسور و خودسانسوری خود را به مخاطبان عرضه کنند؟ آیا نمیدانید همین خبرنگاران در شهری که به ادعای مقامات مسئول، خط فقر آن چهار و نیم میلیون تومان است، با میانگین ۲ تا ۳ میلیون تومان دارند کار میکنند؟ آیا جز عشق به حرفه و مردمی که مخاطبشان هستند و برای آنها مینویسند، عامل دیگری برای فعالیت با این حجم بالای استرس و درآمد پایین وجود دارد؟»
آقای موسوی با اشاره به موضوعی که خبرنگار اخراجشده شرق نیز در مصاحبه با خبرنگاری جرم نیست به آن اشاره کرد، نوشته بود: «من نمیگویم روزنامه شرق مشکل ندارد، اتفاقا میدانم که روزنامهداری در این مملکت چقدر سخت و طاقتفرساست، اما میگویم مگر شرق روزهای بهتر از این روزها نداشته است؟ در آن روزها آیا روزنامه برای تحریریه امتیازِ بیشتری قائل بوده یا حقوق بیشتری میداده که اکنون در این روزهای سخت نخست آنها را قربانی میکند؟»
فقط شرق نیست
پس از اخراج ۱۵ نفر از اعضای روزنامه شرق، انجمن صنفی روزنامهنگاران تهران با انتشار بیانیه در تقبیح اخراج خبرنگاران نوشت: «از سال گذشته تاکنون، تعداد قابلملاحظهای روزنامههای مستقل و حتی برخی روزنامههای وابسته به نهادهای عمومی، مثل روزنامههای شرق، اعتماد، ابتکار، جهان صنعت، ایران، شهروند و… بهعنوان اولین راه برای کاهش هزینهها و امکان بقا، اقدام به اخراج تعدادی از روزنامهنگاران خود کردهاند.»
«بقا» یکی از کلیدیترین کلماتی است که این روزها بیش از گذشته در خصوص وضعیت روزنامههای کشور شنیده میشود. با توجه به اخراج خبرنگاران در بحرانهایی که گریبان روزنامهها را میگیرد، باید پرسید بقای یک روزنامه به نفع چه کس یا کسانی است؟
خبرنگار دیگری که اخیرا از یکی از روزنامههای اصلاحطلب اخراج شده است، در خصوص اخراج خود میگوید: «این روزها میگویند حقوق روزنامه شرق پایین است. اگر ما در روزنامه خودمان رنگ ۲ میلیون تومان را ببینیم کلاه خود را به هوا میاندازیم. حقوقی که در روزنامههای سراسری اصلاحطلب به خبرنگار پرداخت میشود نهایتا به دوسوم این عدد میرسد. یک روز خیلی ناگهانی و بدون هیچ اعلام قبلی تماس گرفتند که "دیگه نباید روزنامه بیاید". حتی از لفظ اخراج یا تعدیل هم استفاده نکردند. به همین سادگی؛ باز در روزنامه شرق زمزمههای اخراج مطرح بود اما خیلی از روزنامهها خیلی راحت صبح زنگ میزنند که فلانی نیا.»
این روزنامهنگار ماههاست بیکار است و نتوانسته شغل دیگری بیابد.
بقای یک روزنامه ارتباط مستقیمی با بقای روزنامهنگار دارد. آنچه موجب شده که این ارتباط روبهفراموشی برود کاهش درآمد روزنامهها و فقدان مدیریت درست است. دولت «حسن روحانی» هم نتوانست علیرغم وعدههایش در خصوص کمک به جامعه مطبوعات کاری کند.