«مهسا امرآبادی»، روزنامهنگار و زندانی عقیدتی سابق که پس از آزاد شدن از زندان دیگر نتوانست در مطبوعات فعالیت کند، اکنون پس از گذشت سالها، مغازه محصولات گیلان را در تهران راهاندازی کرده است.
نام فروشگاه او، «مزگیل»، تلفیقی از مزه گیلان است. مزگیل از تاریخ شنبه ۱۲ مهر۱۳۹۹ در فاز یک «شهرک اکباتان» افتتاح شده و طی پنج روز گذشته، مورد استقبال بیشتر روزنامهنگاران، هنرمندان و ساکنان شهرک اکباتان و اطراف قرار گرفته است.
امرآبادی در سالهای پس از زندان، به کار ترجمه روی آورده بود اما در نهایت برای امرار معاش تصمیم گرفت یک گیلان کوچک را به تهران بیاورد و با تاسیس مزگیل بتواند زندگی خود را تامین کند. حالا در مزگیل دوستان گیلانی زیادی نیز با او همکاری میکنند.
به گفته مشتریان پنج روزه مزگیل، در این مغازه نه تنها مواد غذایی آشنا بلکه کمتر آشنای هر شهری از استان گیلان دیده میشود.
امرآبادی، روزنامهنگار سابق اکنون در مغازهاش محصولاتی نظیر سیر ترشی، ترشی هفت بیجار و بادمجان، انواع زیتون، روغن زیتون، حصیر، انواع چای گیلان، کلوچه، زیتون پرورده، ماهی دودی و شور، اشپل، گردو، بادام آستانه، چای سبز، آبغوره و درار، گمج، رب انار و پاچباقلا میفروشد. برنامه آینده مزگیل، عرضه سبزی خورشتهای مختلف گیلان و محصولات دیگر منحصر به فرد این استان خواهد بود.
مهسا امرآبادی فعالیت مطبوعاتی خود را در دهه ۸۰ با روزنامههای اصلاحطلب آغاز کرد. او پیش از انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، در روزنامه «اعتماد ملی» کار میکرد.
امرآبادی مانند خیلی از روزنامهنگاران، در جریان اعتراضات به نتایج انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۸۸، در خرداد همان سال بازداشت شد و بیش از ۷۰ روز در زندان بود.
او در آن زمان، همسر «مسعود باستانی»، خبرنگار بود که در آن دوران بازداشت و به هفت سال زندان محکوم شد.
مهسا امرآبادی برای دومین بار به همراه برخی از فعالان سیاسی مانند «فخرالسادات محتشمیپور»، در ۱۰ اسفند ۱۳۸۹ در اعتراض به حبس خانگی «میرحسین موسوی»، «مهدی کروبی» و همسرانشان برای چند روز در بازداشت بود. در نهایت دادگاه انقلاب او را به اتهام «فعالیت تبلیغی علیه نظام از طریق مصاحبه و گزارش» به یک سال حبس تعزیری و پنج سال حبس تعلیقی محکوم کرد.
این روزنامهنگار را اردیبهشت سال ۱۳۹۱ برای اجرای حکمش به زندان «اوین» بردند و در تاریخ ۲۷ شهریور ۱۳۹۲ از این زندان آزاد شد.
مهسا آمرآبادی پس از آزادی، به دلیل فشارها و محدویتها دیگر نتوانست به فعالیت مطبوعاتی ادامه دهد و در سالهای اخیر به کار ترجمه روی آورده بود.
طی سالهای گذشته، بسیاری از روزنامهنگاران قدیمی ترجیح دادهاند از فضای مطبوعات دور شوند و به کارهای دیگر روی بیاورند. برخی از آنها در تهران و شهرستانها به کافهداری مشغول هستند و برخی دیگر جذب روابط عمومی سازمانها و شرکتهای دولتی و غیردولتی شدهاند یا در مغازه و یا کارگاه اعضای خانواده خود کار میکنند؛ کارهایی که هم آنها را از بیکاری به دلیل توقیفهای مداوم روزنامهها و یا خطرهای احضار و بازداشت نجات میدهد و هم از نظر مالی میتوانند به آنها بیشتر تکیه کنند.