آخرین به روز رسانی
31 دسامبر 2020
سازمان مطبوع
نامعلوم
جنسیت
مرد
قومیت
فارس
مذهب
شیعه
استان
تهران
شغل
خبرنگار
حکم دادگاه
بدون حکم
وضعیت
در تبعید
مقام تعقیب کننده
حفاظت اطلاعات سپاه پاسداران
اتهام
نامعلوم
تاریخ تولد
1328/10/23
هوشنگ اسدی رشته روزنامهنگاری را در دانشکده علوم اجتماعی به پایان برد و در سال 1349 به استخدام روزنامه کیهان درآمد. ابتدا عضو سرویس حوادث بود و سپس به عنوان دبیر سرویس گزارش و معاون سردبیر به روزنامهنگاری پرداخت. با این حال یک سال پس از پیروزی انقلاب، او و برخی از همکارانش با طرح پاکسازی کیهان، از کار اخراج و بعدتر بازداشت شدند.
اولین بازداشت او به دوران حکومت پهلوی و سال ۱۳۵۴ برمیگردد، که با «سیدعلی خامنهای» و «مهدی کروبی» دوتن از مقامات عالیرتبه نظام جمهوری اسلامی همسلولی بود. اسدی در جایی از گفتگویش با «خبرنگاری جرم نیست» گفته: «خامنهای آدم کوچکی بود» و در جایی دیگر میگوید که خامنهای موقع آزاد شدن از زندان و وقت بغل کردن برای خداحافظی، زیرگوش اسدی گفته: «هوشنگ! وقتی نوبت ما برسه، قطره اشکی از چشم کسی نمیریزه.»
اما هوشنگ اسدی هفت سال پس از این قول و قرار، و زمانی که در روزنامه «مردم» خبرنگاری میکرد، در 17 بهمن ۱۳۶۱ بازداشت شد و تحت شکنجههای مختلف قرار گرفت؛ تا آنجا که در زمان بازجویی، او را مجبور به خوردن مدفوع خود کردند.
او پس از اخراجش از روزنامه کیهان به همراه برخی دیگر از همکاران اخراج شده خود مانند «مانند رحمان هاتفی، محمد بلوری، مهدی سحابی و مجتبی راعی» مجله «آفتاب» را تاسیس کردند. اما آفتاب نیز پس از مدتی منجر به توقیف شد.
پس از آن او به عنوان خبرنگار در روزنامه «مردم» مشغول به کار شد و در تاریخ ۱۷ بهمن ۱۳۶۱ بازداشت شد.
هوشنگ اسدی مدتی پس از آزادی با نام مستعار بهار ایرانی در مجله «گزارش» به سردبیری همسرش «نوشابه امیری» فعالیت خود را به عنوان روزنامهنگار ادامه داد. مجلهای که در سال ۱۳۷۰ کار خود را اغاز کرد و ابتدای دهه بعد در سال ۱۳۸۰ توقیف شد. این مجله پس از انتشار ویژه نامه بازجویی سعید امامی از بهرام بیضایی و مسعود کیمیایی از سوی قاضی سعید مرتضوی فعالیتش متوقف شد.
سعید امامی، معاون وزیر اطلاعات در آن زمان بود که نقش مهمی در قتلهای زنجیرهای داشت.
آقای اسدی در سال ۱۳۸۲ به پاریس مهاجرت کرد و همراه همسرش و عده دیگری، نشریه الکترونیکی «روزآنلاین» را تاسیس کرد که تا ۱۲ سال فعالیتش ادامه داشت.
او پس از خروجش از ایران فاش کرد شکنجهگرش «ناصر سرمدی پارسا» معروف به «برادر بازجو حمید» بوده است. کسی که اکنون به مقام سفیری ایران در تاجیکستان رسیده است.
هوشنگ اسدی کتاب «نامههایی به شکنجهگرم» را در سال ۲۰۱۰ به انگلیسی ترجمه کرد. کتابی که به شکل نامههایی خطاب به بازجوهایش در زندان نظامهای پهلوی و جمهوری اسلامی است، و در قسمتی از آن هم به «رحمان هاتفی» وزنامهنگار و فعال سیاسی میپردازد که سال ۱۳۶۲ دستگیر و پس از تحمل شکنجههای وحشتناک، ۱۹ تیر ۱۳۶۲ دست به خودکشی زد.
او در پاسخ به سوال «خبرنگاری جرم نیست» درباره چرایی تصمیمش برای نگارش این کتاب گفت: «همان زمان که ناصر سرمدی پارسا، بازجوی من یا همان «برادر حمید» که بعدها سفیر ایران در تاجیکستان شد، من را از سقف آویزان کرده بود، به فکر نوشتن افتادم. با خودم فکر میکردم اگر زنده از اینجا بیرون بیایم یکی از وظایفم نوشتن درباره این لحظات است؛ نه به خاطر خودم بلکه به خاطر بلایی که سر بسیاری از جوانها در زندان آوردند. اما تا زمانی که ایران بودم جرات نوشتن آن را نداشتم چون مرتب احضار میشدم و سرزده به خانهام میآمدند. میترسیدم که همین نوشتهها دوباره برایم دردسر شوند. اما وقتی من و همسرم مجبور شدیم از ایران بیرون بیاییم به نوشابه گفتم که باید این کتاب را بنویسم.»
کتابی که با این جملات تمام میشود که هوشنگ اسدی خطاب به بازجویش مینویسد: «با آنکه این ماجراها بر سر من رفته، من شما را بخشیدم. یک روز بیا پاریس با هم یک آبجو بخوریم و گذشتهها را فراموش کنیم.»